اسنپ، تپسی، اوبر چه «مشکلی» را حل کردند؟
به روز رسانی
چند سال از انتشار این مطلب میگذرد و در طی این سالها بعضی مشکلاتی که اشاره شده رفع شدند، بعضی مشکلات و مسائل جدید به وجود آمدهاند، اگر الان این مطلب را مطالعه میکنید به قول انگلیسی زبانها take it with a grain of salt!
مقدمه
شاید آشناییتان با این اپلیکیشنها از طریق شنیدههایتان در گروههای دوستی یا در شبکههای اجتماعی باشد یا شاید از تبلیغات تلویزیونی سه سال پیش «تاکسییاب». یا دوستان و آشنایانی که با ذوق خاصی به امید گرفتن یک سفر رایگان برایتان کد معرف فرستادند؛ شاید هم بخاطر سر و صداهایی که اخیراً به وجود آمده و اعتراضهایی که به این «اپلیکیشن[های] آمریکایی»(!) شده و بحثهایی که سر مجوز و امنیت این خدمات پیش آمده. به هر حال کمتر کسی هست که اسم «اسنپ» و «تپسی» را نشنیده باشد یا اگر ساکن تهران یا کرج باشد از خدمات این استارتآپها استفاده نکرده باشد. (به طور مشابه تاچسی در مشهد)
Uber
منکر مزایای این خدمات نیستم، مرتباً از آنها استفاده میکنم اما احساس میکنم بخش نسبتاً زیادی از محبوبیت و شهرتی که پیدا کردن بر اساس جوّ باشد. جوّی که معلوم نیست چقدر پایدار و سودآور بماند. شبیه جوّی که یک زمانی Viber را آنقدر محبوب کرده بود که باعث نگرانی اپراتورها شده بود. شاید محبوبیت این سرویسها، به خصوص در بین جامعهٔ کارآفرینی (بهتر بگم، استارتآپی)، خیلی متأثر از موفقیتهای Uber در شهرهای مختلف جهان و شهرت و حجم سرمایهٔ جذب شدهاش باشد. تصوری که آگاهانه یا ناآگاه جریان دارد، تصور شیفتهٔ تقلید است که چون Uber خیلی موفق بوده، پس اگر در اکوسیستم ما هم استارتاپهایی مثل Uber و Lyft وارد شوند ما هم اکوسیستم به روز و موفقی داریم که به سرعت جادهٔ ساختن Silicon Valley را در ایران طی میکند. خیلی خوشحالیم از این که سرویسی مشابه آنچه که «خارجیها» دارند داریم و صرفاً به همین دلیل هرچقدر بیشتر استفاده کنیم زندگی راحتتر و مدرنتری داریم.
اما چرا Uber اینقدر محبوب شد؟ و آیا اون شرایط رو اینجا هم داریم؟ حالت عادی تاکسی در اینجا تاکسیهای گذری و خطی هستند، تو تهران با هزار الی نه-ده هزار تومان میتوان سوار تاکسی شد و به نقاط مختلفی از شهر سفر کرد. حتا به شهرهای اطراف مثل لواسان، بومهن، رودهن و پردیس. اما تاکسیهای شهرهایی مثل اسلو یا سانفرانسیسکو خیلی متفاوت هستند. مسافر با تلفن، پیامک یا علامت دادن کنار خیابان سوار میشود و به صورت دربستی به مقصد میرسد. هزینهٔ تاکسی خیلی بالاست و به راحتی ممکن است ۲۰ الی ۵۰ دلار هزینهٔ یک مسیر داخل شهر شود که با معادل ریالی آن میتوان بین دو شهر جا به جا شد. ماشینها قدیمی، کثیف و رانندهها معمولاً خارجی از کشورهای فقیر هستند. حتا ممکن است شاهد چنین اتفاقی در سان فرانسیسکو(!) باشیم:
My cab driver just pulled over to go take a piss!!! #whytaxissuck
— Ryan Graves (@ryangraves) ۵ فروردین ۱۳۸۹ ه.ش.
به وضوح شرایط قابل مقایسه با شهری مثل تهران نیست؛ شرایط تاکسیها خیلی بهتر و قیمتها خیلی خیلی پایینتر است. رانندهها از ردهٔ اجتماعی نزدیک به خودمان هستند و زبان فارسی را درست بلدند. مجبور نیستیم به زور ایرادهایی که خارجیها از تاکسیها میگیرند را نامنصفانه به تاکسیهای داخلی بچسبانیم! (واقعاً توییتهای این چنینی آزاردهنده و احمقانه اند! دغدغههای ترجمهای)
مسیر خانه به دانشگاه را مثال میزنم. من میتوانم با ۵-۷ دقیقه پیاده روی به ایستگاه تاکسی خطی برسم و با ۵ هزار تومان در مسیر ۳۰-۴۰ دقیقهای با تاکسی به دانشگاه برسم. گزینهٔ دیگر مترو و صرف ۶۰-۷۰ دقیقه + حدود ۲ هزار تومان هزینه است. اگر از خودروی شخصی استفاده کنم هزینهٔ بنزین و نگهداری (روغن و بیمه و…) از ۳ هزار تومان برای هر سفر تجاوز نمیکند. اما اگر از اسنپ یا تپسی استفاده کنم با حساب کردن زمان انتظار برای رسیدن ماشین طی همان زمانی که با تاکسی خطی میتوانستم برسم، ۲۲هزار تومان (اسنپ) یا ۲۱هزار و ۵۰۰ تومان (تپسی) باید هزینه کنم. آلودگی و ترافیکی که ایجاد کردم اگر از ماشین شخصی بیشتر نباشد یقیناً کمتر نیست، هزینه بیشتر از ۴-۵ برابر شده و حتا از ۵ دقیقه پیاده روی روزانه هم محروم شدم!برای مقایسه در اسلو (نروژ) میانگین قیمت اوبر ۱۰ دلار (بین ۳۰ تا ۴۰ هزار تومان)، حدوداً دو برابر قیمت اتوبوس و نصف قیمت تاکسی هست. فکر نمیکنم جای توضیح زیادی وجود داشته باشد. از نظر تمیزی ماشین یا ادب راننده هم، طبق تجربه، واقعا تفاوت محسوسی بین خطی و اسنپ/تپسی نیست. حداقل در ایستگاههای نوبنیاد و آزادی همهٔ ماشینها اکثراً تمیز و نو، رانندهها محترم و ساکت و ماشینها یا ون یا پژو و سمند هستند.
این ایده که یک شهروند درجه یک، یک ماشین خیلی خوب و تمیز (مثلا مرسدس کلاس S) با نصف قیمت ما رو به مقصد برساند در شرایطی که برای آمریکا توصیف شد واقعاً ایدهای عالی است. اما آیا در شرایط موجود در ایران هم این ایده همانقدر disruptive و بینقص است؟ اکثر ماشینها اسنپ و تپسی پراید هستند یا بنز؟ قیمت نصف تاکسی دارند یا چند برابر تاکسی؟ و آیا تاکسیها و رانندههای ما قابل مقایسه با تاکسیهای مثلاً سان فرانسیسکو هستند؟ مقایسهٔ اسنپ و تپسی با تاکسیهای خطی و گردشی به وضوح یک قیاس مع الفارق است و اصلا جای بحثی باقی نیست؛ مقایسهٔ اصلی بین آژانسها و اپلیکیشنها است. به نظرم اگر بخواهیم راحتی و هزینه را درجه بندی کنیم، میتوان گفت Uber آمریکاییها را از -۱ به ۱۰رساند اما در تهران از ۳ به ۷ رسیدیم.
قیمت / هزینهها
مهمترین مزیت اپلیکیشنهای سفارش خودرو، از نظر من، نه فقط مشخص بودن قیمت پیش از سفر، بلکه الزام راننده به گرفتن همان مقدار پول، و نه بیشتر، است. (هرچند مواردی بوده که رانندههای تپسی پول اضافه گرفتند) قیمتهای آژانس هم از پیش مشخص هستند؛ حتا بعضی آژانسها بروشوری دارند که قیمت سفر از آن منطقه به تمام مناطق دیگر شهر در آن نوشته شده اما تقریباً غیرممکن است که رانندهای به بهانههای مختلف (پیچ و واپیچ بود، ترافیک بود، بروشور قدیمیه، اشتباه بهتون گفتن و…) در مقصد پول بیشتری دریافت نکند.
اسنپ هم فنا رفت، راننده اکسپت کرد، بعد لغو کرد، بعد زنگ زد گفت اینقدر نمی صرفه بیشتر میدی بیام ....
— لوفی (@naariiman) ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ ه.ش.
این مسئله که قیمت مقطوع است و جای چانه زنی ندارد ممکن است در بعضی شرایط و برای بعضی افراد (که قدرت چانه زنی خوبی دارند!) نکتهٔ منفی باشد اما در اکثر مواقع حسن بزرگی محسوب میشود. برای مثال، حدود دو ماه پیش، در حالی که تاکسیهای فرودگاه امام قیمت نفری ۶۰ تا ۸۰ هزار تومان میدادند، سفر سه مقصدی با اسنپ برایمان ۵۱ هزار تومان بیشتر هزینه نداشت. جلوگیری از قیمت دادنهای بی حساب و کتاب و نجومی تاکسیها و شخصیها جلوی فرودگاه، راهآهن، ترمینالهای اتوبوس و اماکن مشابه از مزایای مهم این اپلیکیشنها است.
امکان پرداخت با کد UUSD و درگاه بانکی ویژگی منحصر به فرد و مهم اپلیکیشنها هست که در هیچ آژانسی تا به حال نبوده. علاوه بر این، برای معرفی اپلیکیشن به دوستان، هر دو تخفیفهای خوبی در نظر گرفتند که حداقل چند ماهی سفرهای رایگان یا خیلی کم هزینه را به همراه دارد. البته باید توجه کنیم که این سفره همیشه پهن نیست و دیر یا زود پیدا کردن کسی که از کد معرف ما استفاده کند خیلی سخت / غیرممکن میشود.
اگر قیمتهای بدون تخفیف را در نظر بگیریم و با آژانسها مقایسه کنیم واقعاً تفاوت چندانی وجود ندارد (بجز احتمالاً «سرگردنه»هایی مثل فرودگاه و راهآهن و…). آژانسها پس از رساندن مسافر به مقصد باید بدون مسافر به دفتر آژانس برگردند و قیمت این سفر هم در کرایهٔ آژانس لحاظ شده. اما یک ویژگی خیلی محبوب برای رانندههای اسنپ و تپسی همین مسأله است: با وجود این که قیمت تقریباً با آژانس یکسان است لازم نیست خالی برگردند و بعد از چند دقیقه میتوانند مسافر جدیدی سوار کنند و این یعنی سود بیشتر، برای راننده و اپلیکیشنها که ۱۵٪ کمیسیون دریافت میکنند. البته نه برای مسافر.
در زمانهای شلوغی و بارندگی قیمتهای اسنپ و تپسی به اندازهٔ قابل توجهی افزایش پیدا میکند. هزینههای سفر دربستی با این اپلیکیشنها واقعاً هزینهٔ خیلی کمی نیست که ۲۰٪ یا ۳۰٪ افزایش قیمت اثر چندانی روی قیمت نداشته باشد. یادآوری میکنم مسیر ۲۰ هزار تومانی تا دانشگاه که با تاکسی ۵ هزارتومان و با خودروی شخصی کمتر از ۳ هزار تومان برایم هزینه دارد، لذا حاشیهٔ سود رانندهها واقعاً بالاست و درخواستی که برای افزایش قیمت دارند شاید در اکثر (البته نه همهٔ) موارد صرفاً طمع باشد! در تجربهٔ ای که در بهمن ماه امسال با دو-سه مورد بارش سنگین داشتم هم جالب بود که با وجود بارش برف، اتوبانها و خیابانهای اصلی باز بودند و حتا اتوبان همت از روزهای عادی هم خلوتتر بود؛ به علاوه بارندگی تا قبل از ظهر تمام شده بود و سنگینی بارش هم محدود به مناطق شمال شهر بود اما افزایش هزینه در تمام طول روز و برای تمام نقاط شهر اعمال شده بود. وقتی آفتاب چشمم را میزد به ناچار داشتم پیام افزایش ۳۰ درصدی قیمت به علت شرایط نامساعد هوا را تأیید میکردم تا درخواست خودرو برای برگشت به خانه بدهم!
اسنپ و تپسی هم هر دو زبل محله شدهن دیگه؛ بالای دربند یه بارونی میزنه قیمتها میشه شرایط خاص 😂😂
— Jalal Samiee (@JalalSamiee) ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ ه.ش.
#اسنپ عالیه، اما بزرگترین ایرادش اینه که نمیشه بهش اعتماد کرد..ینی روز بارونی یا وقتی دیرت شده بهترین تصمیم گرفتن آژانسه
— Simin (@TheSiminn) ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ ه.ش.
مشکلی که با Uber وجود دارد ولی شخصاً در اسنپ و تپسی ندیدم این است که رانندهها در دقایق نزدیک به ساعات اوج درخواستها را قبول نمیکنند، تا بعد از شروع ساعت افزایش قیمت قبول کنند. البته شخصاً در این ساعات درخواست سفر ندادم و ممکن است این ایراد به کپیهای ایرانی Uber هم وارد باشد اما مسئلهای که بیشتر با آن مواجه شدم قبول نکردن درخواست یا رد درخواست به علت ترافیک است. مسأله وقتی آزار دهنده میشود که گاهی ترافیک گوگل به اندازهٔ کافی به روز نیست؛ چند بار پیش آمده خیابانی که الان در آن هیچ ترافیکی نیست، چون یک ربع پیش بسته بوده در نقشهٔ گوگل قرمز پررنگ است و رانندهها به این دلیل از خیر قبول درخواست سفر میگذرند. البته کاری از اسنپ، تپسی و رانندهها در این مورد بر نمیآید اما تا به حال چنین مشکلی را با آژانسهای محلی که از پنجره شان بهروزترین آمار ترافیک خیابانهای اطراف را دارند نداشتم!
رانندهی اسنپ سفرم رو لغو کرد که بره تو ساعت ترافیک
— Alireza Afkar (@alireza_afkar) ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ ه.ش.
دسترس پذیری
اپلیکیشنهای سفارش خودرو در تمام نقاط شهر قابل استفادهاند اما کمتر آژانسی هست که به تمام شهر خدمات ارائه کند. این مسأله نیازمند داشتن ناوگانی بزرگ از خودروها در سطح شهر است که یکی از نتایج آن این است که تقریباً پیش نمیآید که مثل آژانسهای معمول با «ماشین نداریم» و «نیم ساعت دیگه زنگ بزنید» مواجه شویم.(هرچند ۳ مرتبه با تپسی و یک مرتبه با اسنپ، در شرایطی که خیلی عجله داشتم این اتفاق برایم افتاد) با توجه به نزدیکی و آمادگی خودروها زمان انتظار برای رسیدن ماشین خیلی کمتر است و تجربهٔ واقعی درخواست لحظهای خودرو فقط با این سیستم قابل ارائه است. (توجه کنید که تاکسیهای خطی را در مقایسه وارد نمیکنیم) انعطاف پذیری سیستم آنلاین در درخواست خودرو در ساعات مختلف شب بهتر است هرچند طبق تجربه در درخواست خودرو در ساعات اولیهٔ صبح آژانسهای سنتی بهتر عمل کردهاند. ترافیک عصر و همانطور که بالاتر هم اشاره شد گاهی اطلاعات ترافیکی اشتباه گوگل درخواست خودرو در بعضی ساعات را مشکل میکند اما بر خلاف آژانسهای سنتی عموماً بعد از ۴-۵ تکرار درخواست یا استفاده از اپلیکیشن رقیب بالاخره خودرو پیدا میشود.
در این زمینه اپلیکیشنهای اسنپ و تپسی با وجود اینکه بی نقص نیستند اما بدون شک از نظر عملکرد نسبت به آژانسهای سنتی یک سر و گردن بالاترند.
امنیت و کیفیت
مسئلهٔ امنیت سفرها مسئلهای است که بیشتر از سایر مسائل به آن توجه شده و اگرچه بعضی اشخاص مغرضانه بیش از حد روی آن انگشت میگذارند اما اهمیت بالای آن بر کسی پوشیده نیست. ویژگی اطلاع دادن مسیر سفر به آشنایان و دنبال کردن real time اگرچه به بهبود امنیت کمک میکند اما در عمل نمیتوان به صورت پیوسته سفر را چک کرد و بلافاصله متوجه اشکال شد. جای خالی یک سامانهٔ هوشمند که مرتباً مسیر حرکت را چک کند و در صورت تشخیص ناهنجاری به شرکت و یا آشنایان مسافر اطلاع دهد حس میشود. درضمن دقیقا نمیدانم در صورت قطع شدن اینترنت یا خاموش کردن عمدی location این سیستم چطور به کارش ادامه میدهد.
شخصاً برایم پیش آمده که راننده عمدا دکمهٔ «شروع سفر» را تا آخر سفر نزده و طبیعتاً مسیر سفر ثبت نشده. یا رانندههایی هستند که قبل از رسیدن به مقصد «پایان سفر» میزنند. سلب مسئولیت در شرایط استفادهٔ همهٔ خدمات دهندهها بسیار تأکید شده و خشنترین برخوردی که سرویس دهنده با رانندهها میتواند انجام دهد غیرفعال کردن حساب کاربریشان است! آن روی سکه هم چنین بندی در توافق کاربری است:
پیش فرض اشتباهی که وجود دارد این است که همیشه این راننده است که ممکن است برای مسافر ایجاد خطر کند؛ در صورتی که یک مسافر میتواند خیلی راحتتر میتواند با اکانت جعلی و مشخصات دروغ درخواست خودرو بدهد و از راننده اخاذی یا دزدی کند. خشنترین برخورد سرویس دهنده هم لابد مسدودکردن حساب کاربری مسافر است.
مسئلهٔ دیگری که به امنیت مربوط میشود در دسترس بودن شماره تلفن و مشخصات مسافرها برای رانندهها است که ممکن است اثرات جانبی ناخوشایندی داشته باشد. البته بدیهیست که قصد برچسب زدن به همهٔ رانندهها را ندارم اما این نکته نباید از نظرها پنهان بماند.
یارو زنگ زده که من راننده @Snapp_Teamعادت دارم شماره مسافر هامو سیو میکنم. توتلگرامتون دیدم با سگ عکس گذلشتین. من سگم یه مدت وحشی شده. چرا؟
— zahra saberi (@ZaraSab) ۷ اسفند ۱۳۹۵ ه.ش.
رانندههایی که فقط درخواست خانمها را قبول میکنند؛ رانندهای که پیش از اینکه مسافر را سوار کند و متوجه شود مسافرش خانم متأهل همراه با فرزندش است پشت تلفن شیرین زبان است اما به محض این که مسافر را میبیند انقدر ناراحت میشود که جواب سلام مسافر را هم نمیدهد؛ (و قبل از اینکه برچسب بیفرهنگی و حماقت به «ما ایرانیها» بزنید:) ۳۲ مورد اتهام به تجاوز رانندههای اوبر در لندن؛ کیسهای مشابه آزار و اذیت در دالاس و بوستون (در این باره بخوانید) و اگر علاقه مندید یک لیست تقریبا کامل از مشکلات مشابه (تجاوز و آزار جنسی، قتل، آدم ربایی، DUI و…) در این لینک موجود است. مشکل امنیت منحصر به ایران نیست و مشکلی جدی است. سلب مسئولیت شدید شرکتها در این موارد هیچ اطمینان خاطری به مسافران نمیدهد و قطعا راه جبران آن اضافه کردن یک سیستم ناقص tracking و اشتراک سفر نیست.
یکی از آشناهامون اسنپ گرفته راننده مزاحمش شده، در حدی که بنده خدا میخواسته خودش رو پرت کنه پایین. روش ثبتنام اینا چطوریه مگه؟
— Mehdi (@momedaaa) ۵ اسفند ۱۳۹۵ ه.ش.
این که تا کنون شکایتی جدی نشده و در پلیس فتا پروندهای تشکیل نشده نشانهٔ امنیت سرویسها نیست؛ صرفاً تعداد کاربران به حدی نشده که کیسهای مشابه اوبر پیش بیاید. ساختمان پلاسکو هم ۵۰ سال فرو نریخت اما این دلیل ایمنی ساختمان نبود و نیست. در ضمن باید به این مسئله هم توجه داشت که تا الان فقط در سه شهر تهران، مشهد و کرج چنین سرویسی راه اندازی شده و تا scaleای به بزرگی اوبر خیلی فاصله است. فقط باید صبر کرد و دید که وقتی خدای نکرده تصادف منجر به فوت در حین استفاده از این سرویسها پیش بیاید بیمه و پلیس و MTN و تاکسیرانی و شهرداری و وزیر و وکیل چه واکنشی نشان میدهند و کاسه کوزهها سر چه کسی خراب میشود!
اسنپ و تپسی صرفاً یک رینگ بوکس را آماده میکنند و اطلاع میدهند که رینگی هست و هزینهٔ ورودی را دریافت میکنند؛ این که چه کسانی وارد رینگ میشوند و آیا سالم و زنده خارج میشوند یا نه هیچ ارتباطی با آنها ندارد. تا الان که مشکلی پیش نیامده، به امید خدا بعداً هم مشکی پیش نخواهد آمد. در ضمن ویدیو چک آنلاین هم برای امنیت بیشتر تعبیه شده :)
راجع به کیفیت خودروها جسته و گریخته مطالبی بیان شده و فقط به نظرم باید توجهتان را به این نکته جلب کنم که خیلی از رانندههای اسنپ و تپسی همزمان مشغول کار در آژانس هستند یا در آژانسها کار میکردند و الان فقط با این اپلیکیشنها فعالیت میکنند؛ اما استریوتایپی که در ذهن بعضیها هست (و بیش از حد به نظر میآید که متأثر از نظرات خارجیها راجع به اوبر باشد) به این شکل است که همان خودرو و همان راننده وقتی از طرف آژانس میآیند «بی ادب» و «کثیف» هستند، «بوی گند سیگار» میدهند و کولر و بخاری روشن نمیکنند ولی اگر با یک اپلیکیشن سفارش خودرو داده باشیم همه چیز برعکس میشود. من طی دفعات متعددی که هر دو اپلیکیشن و آژانسهای مناطق مختلف تهران (از تجریش و فرمانیه تا پیروزی و طرشت) استفاده کردم هیچ تفاوتی در این زمینه ندیدم.
از دید رانندهها
اتحادیهٔ اتوموبیلهای کرایه تصویب کرده است که کمیسیون آژانسها نباید از ۱۵٪ بیشتر باشد اما چون خودشان هم ذینفع هستند و هم ناظر و هم قانونگذار، یک سیستم معیوب تشکیل شده که به راحتی کمیسیونها ۲۰٪ و بالاتر میگیرند و صدای رانندهها هم به جایی نمیرسد. رانندههایی که با اسنپ و تپسی کار میکنند اما کمیسیون ۱۵٪ را پرداخت میکنند و نه بیشتر. در تپسی اگر با خودروی بالای ۴۰ میلیون تومان به عنوان راننده ثبت نام کنید همان ۱۵٪ را هم پرداخت نمیکنید و تمام کرایه را یکجا دریافت میکنید (اگر تا الان این قانون تغییری نکرده باشد). این واقعا عالی است اما در عوض رانندهها استخدام اسنپ و تپسی نیستند. همانطور که گفته شد اسنپ و تپسی صرفاً بستر را فراهم میکنند. رانندههایی که وارد آژانس میشوند در ازای کمیسیونی که پرداخت میکنند بیمه، سهمیه بنزین، مجوز طرح ترافیک، محل استراحت، تغذیه و… دریافت میکنند اما در اسنپ و تپسی خبری از هیچ کدام نیست.
مزیت این سرویسها این است که به صورت «تفریحی» و به عنوان شغل چندم و پاره وقت میتوان رانندگی و کسب درآمد کرد. اما آن روی سکه هم در ایران و هم در کشورهایی که اوبر و لیفت فعال هستند این است که رانندههایی که به صورت تفریحی عضو سرویس شدهاند به اصطلاح نان افرادی که شغل اصلیشان رانندگی است و تنها منبع درآمد خانوادهشان رانندگی است را آجر میکنند. این یک چالش اخلاقی است که به شکلهای مختلف و تقریباً مشابهی مطرح میشود. تکنولوژی disruptive است، ممکن است خیلی شغلها را به خطر بیندازد؛ اما جنبهٔ انسانی ماجرا را باید همیشه در نظر بگیریم. هیچ چیز سیاه و سفید نیست، disruptive بودن همیشه سود آور نیست.
اثرات جانبی
با [#اسنپ](https://twitter.com/hashtag/%D8%A7%D8%B3%D9%86%D9%BE?src=hash) مسافرت کنید تا ترافیک کمتر بشه😉😂😉 https://t.co/JNDzgkyelu
— گلامپ♣✈ (@Galaxynote1387) ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ ه.ش.
تبلیغات زیادی حول کاهش آلودگی هوا و ترافیک در صورت استفاده از اسنپ و تپسی میشود. اما آیا واقعاً این اتفاق میافتد؟ معمولاً استفاده از خودروی شخصی تک سرنشین مضرترین عمل در آلوده کردن هوا و سنگین شدن ترافیک تلقی میشود اما این سرویسها از خودروی تک سرنشین هم اثر منفیتری دارند و قطعاً کمکی به بهبود این وضع نمیکنند. خودروی شخصی در مبدأ روشن میشود و در مقصد خاموش و فقط در بین راه در آلودگی و ترافیک نقش دارد اما سفیرهای اسنپ و تپسی در سطح شهر تک سرنشین و بی هدف گشت میزنند تا مسافر پیدا کنند. پیش از حرکت از مبدا و پس از رسیدن به مقصد هم روشن بودند و هستند. حتا آژانسهای سنتی هم carbon footprint کمرنگتری دارند. هدف از سفر رساندن یک نفر به مقصد است که عملاً با خودروی شخصی تک سرنشین تفاوتی ندارد، حتا اگر ریزبین باشیم در پایان سفر دو نفر به نقطهای میرسند که فقط یکی از آنها نیاز داشت که به آن محل برسد و انرژیای که صرف جا به جایی راننده شده عملاً به هدر رفته است.
در کاهش آلودگی هوا و ترافیک تنها راه حلهای مؤثر حمل و نقل عمومی و Ride Sharing (مثل همپا) هستند؛ که از سالها پیش در تاکسیهای خطی و گذری از آن استفاده میکردیم. چیزی که شاید برای اهالی سیلیکون ولی نوآورانه و جدید باشد :)
یکی از فرصتهای خوبی که این اپلیکیشنها به وجود میآورند تسهیل امکان درآمد خانمها از این راه است؛ ایجاد فرصت برابر برای کار کردن در این صنعت که با محیط به اصطلاح male dominated آژانسها و تاکسیهای سنتی تا به حال خیلی سازگار نبوده.
در پایان…
سیستم نظرسنجی، امتیازدهی و پشتیبانی هم در Uber و هم در کپیهای ایرانی مهمترین و اساسیترین عاملی است که سطح کیفی سرویس را حفظ میکند. بعضیها معتقدند که اگر همین سیستم روی تاکسیهای دربست شهری و آژانسها هم وجود داشت کیفیت خدمات خیلی بالاتر میبود.
نوآوریهای disruptive از بهترین انواع نوآوری هستند (هرچند disruptive خطاب کردن این سرویسها هندوانه زیر بغل آنها گذاشتن است). تکنولوژی برای پیشرفت جامعه حیاتی است و نباید با آن برخورد سلبی کرد. برخورد سلبی با تکنولوژی هرگز به نتیجه نرسیده و فقط باعث ضرر کردن مردم و چند سال اصطکاک بیهوده بین مردم و مقامات شده است. اما باید در نظر داشته باشیم که هیچ چیزی سیاه و سفید مطلق نیست. لزوماً همه چیز آمریکا از همه چیز ما بهتر نیست. لزوماً شرایط یک تکنولوژی مشابه در کشورهای مختلف با هم برابر نیست. چیزی که در آمریکا خیلی عالی بوده لزوماً اینجا هم به همان مقدار نوآورانه نیست. خودمان را برای بزرگ کردن بدیها و خوبیها به آب و آتش نزنیم! جو گیر نباشیم. چشممان را به روی حقیقتها نبندیم.
بعضی اعتراض رانندهها به اسنپ و تپسی را مقایسه میکنند با اعتراض پستچیها به ایمیل! اساساً مقایسههای این چنینی اشتباه و بزرگنمایی است. اپلیکیشنهای اسنپ و تپسی کاری که قبلاً با تماس تلفنی انجام میشد را با اپلیکیشن موبایلی جایگزین کردند (مشابه کاری که زودفود و ریحون با سفارش تلفنی غذا کردند). امکاناتی را به این فرایند اضافه کردند (مثل پرداخت آنلاین) که به واسطهٔ الکترونیکی شدن آن «لازم» بودند؛ یعنی اگر این امکانات را فراهم نمیکردند کارشان ناقص بود نه این که خیلی لطف کرده باشند یا خلاقیت به خرج داده باشند که این امکانات را فراهم کنند. این بیزنس، بیزنسی نیست که از بیخ و بن شغل رانندههای تاکسی را تهدید کند و در تعریف و تمجید از آن بزرگنمایی میشود. وقتی که اسنپ و تپسی یا گوگل و اوبر خودروهای بدون راننده را به صورت عمومی عرضه کنند، آن زمان میتوانیم چنین مقایسههایی کنیم و واقعاً این بیزنس و این تکنولوژی را disruptive بنامیم.
مسئلهای که به عینه دیدهام که برای همه مهمترین مزیت تاکسیهای موبایلی بوده قیمت پایین آن به واسطهٔ تخفیفها است؛ زودگذرترین ویژگی در مسیر طولانی حرکت این استارتآپها؛ مشتریای که با تخفیف آمده، با تخفیف هم میرود.
آپدیت:
یک مجموعه ۱۴ تایی توییت مرتبط با این پدیده: با تشکر از بهداد
پدیدهی اوبریزاسیون، اتفاقی جدید در حوزهی اقتصاده که تقریبا تمام کشورهای پیشرفته و در حال پیشرفت رو درگیر کرده. شاید بشه Uberisation رو اینطور معنی کرد: کسبوکار برقراری ارتباط مستقیم میان مشتری و کارفرما بهوسیلهی ابزارهای نوین تکنولوژیک. اوبریزاسیون گرچه از اسم تاکسی اوبر گرفته شده اما در حوزههای متنوعی از خدمات فعالیت داره. مثل سفارش غذا، تعمیرات، سیستمهای هدیه و... اوبریزاسیون باعث دسترسی آسانتر، متنوعتر و احتمالا ارزانتر مصرفکننده به خدمات میشه و معمولا امکانات بهتری از روشهای سنتی فراهم میشه. اونچه باعث اعتراض به اوبریزاسیون میشه در واقع حذف شرکتها و دلالهای سنتی و جایگزینیاشون با شرکتهای بزرگ و خدماترسانهای جدیده، اما در عینحال اوبریزاسیون شکل نوینی از استثمار طبقهی کارگره. در فرانسه رانندگان تاکسی و یا کسانی که کار حمل غذا انجام میدن برای شاغل شدن در اوبر، دلیورو یا سیستمهای مشابه باید خودشون رو به عنوان شرکتهای تکنفره ثبت کنند. این یعنی شرکت مادر هیچگونه تعهدی در قبال کارگر نخواهد داشت. یعنی کار بدون بازنشستگی، بدون سابقه و بدون حق استفاده از حقوق بیکاری. در عینحال این شرکتها بهصورت بیرویه نیرو جذب میکنند. برای یک پست چندین آدم فعال وجود داره و بهمرور درآمد شاغلین کم و کمتر خواهد شد. این در حالیه که شرکت مادر حاشیهی سود مطمئن خودش رو داره و هزینههای کارگرها رو از مصرفکننده میگیره. به این معنی که شرکت بدون هزینهکرد مستقیم، بهعنوان واسطه تنها سود برداشت میکنه. یک شکل تمیز و مدرن از دلالی. همینطور به علت عدم نظارت کافی دولتی، همیشه امکان وقوع اتفاقات غیرمنتظره در خدمات این سیستمها وجود داره. به زبان ساده اوبریزاسیون گرچه از جهات بسیاری مدرن، کارراهانداز و به نفع مصرفکننده است، اما در عینحال آسیبهای جدی برای کارگرها در پی خواهد داشت. چوب دو سر طلای دلالی!
منابع + چند لینک مفید
[http://thehustle.co/what-people-were-saying-about-uber-when-it-was-just-a-startup](http://thehustle.co/what-people-were-saying-about-uber-when-it-was-just-a-startup)
[http://fusion.net/story/157377/uber-at-the-beginning/](http://fusion.net/story/157377/uber-at-the-beginning/)
https://medium.com/uber-under-the-hood/uber-before-uber-35730f2bfcc9#.ckosw3bf8
[https://uberexpansion.com/flashback-original-uber-blog/](https://uberexpansion.com/flashback-original-uber-blog/)
[http://www.businessinsider.com/i-drove-for-uber-for-a-week-heres-what-its-really-like-2015-2?international=true&r=US&IR=T](http://www.businessinsider.com/i-drove-for-uber-for-a-week-heres-what-its-really-like-2015-2?international=true&r=US&IR=T)
[http://www.forbes.com/sites/tarunwadhwa/2015/07/27/why-i-still-ride-cabs-in-san-francisco/#2954bb911315](http://www.forbes.com/sites/tarunwadhwa/2015/07/27/why-i-still-ride-cabs-in-san-francisco/#2954bb911315)
[http://www.eghtesadonline.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C-30/167902-%D8%A7%D8%B3%D9%86%D9%BE](http://www.eghtesadonline.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C-30/167902-%D8%A7%D8%B3%D9%86%D9%BE)
[http://click.ir/1395/10/12/reviewing-snap-social-threats-in-iran/](http://click.ir/1395/10/12/reviewing-snap-social-threats-in-iran/)
[http://www.irna.ir/fa/News/82409005/](http://www.irna.ir/fa/News/82409005/)
[http://vaghtiran.ir/fa/news/1984/%D8%A7%D8%B3%D9%86%D9%BE-%D9%88-%D8%AA%D9%BE%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D8%B4%D8%AA%D8%B1%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D8%B6%DB%8C-%D8%B1%D9%82%DB%8C%D8%A8-%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%B6%DB%8C](http://vaghtiran.ir/fa/news/1984/%D8%A7%D8%B3%D9%86%D9%BE-%D9%88-%D8%AA%D9%BE%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D8%B4%D8%AA%D8%B1%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D8%B6%DB%8C-%D8%B1%D9%82%DB%8C%D8%A8-%D9%86%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%B6%DB%8C)